تصور کنید شما میخواهید یک کسبوکار راهاندازی کنید اما سرمایه کافی ندارید. در این حالت، اگر از وام بانکی یا منابع مالی دیگر استفاده کنید تا سرمایهتان را افزایش دهید، در واقع از اهرم مالی استفاده کردهاید.
اهرم مالی (Financial Leverage) یعنی استفاده از بدهی (وام، اوراق قرضه و...) برای افزایش سودآوری سرمایهگذاری. این ابزار باعث میشود شرکتها یا سرمایهگذاران بتوانند با پول دیگران، فعالیت اقتصادی انجام دهند و در صورت موفقیت، بازده بیشتری به دست آورند.
در دنیای مالی، اهرمها یک تیغ دو لبه هستند: اگر شرکت بتواند با منابع قرضگرفتهشده سود بیشتری نسبت به هزینه بهره آن کسب کند، سود خالص افزایش مییابد. اما اگر درآمد کافی برای پوشش بدهی نباشد، خطر ورشکستگی بالا میرود.
انواع اهرمهای مالی
در تحلیل بنیادی و صورتهای مالی، سه نوع اصلی اهرم مالی وجود دارد که هرکدام نقش خاصی دارند:
1-اهرم عملیاتی (Operating Leverage)
این اهرم به نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر اشاره دارد. شرکتهایی که هزینههای ثابت زیادی دارند، اگر فروش افزایش یابد، سودشان بهطور قابل توجهی بیشتر میشود.
کاربرد: برای تحلیل حساسیت سود شرکت نسبت به تغییرات فروش.مثال: شرکت نرمافزاری که پس از توسعه محصول، هزینه تولید زیادی ندارد، اما فروش بیشتر سودش را شدیداً افزایش میدهد.
2- اهرم مالی (Financial Leverage)
این نوع اهرم مربوط به استفاده از بدهی در ساختار سرمایه شرکت است. هر چه بدهی بیشتر باشد، اهرم مالی نیز بیشتر است.
کاربرد: بررسی تأثیر بدهیها بر سود خالص و ریسک مالی.
3-اهرم ترکیبی (Combined Leverage)
ترکیبی از اهرم عملیاتی و مالی است و نشان میدهد که تغییر در فروش تا چه حد روی سود هر سهم (EPS) تأثیر دارد.
کاربرد: تحلیل ریسک کلی شرکت در برابر تغییرات بازار و فروش.

اهرم مالی در تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی به بررسی وضعیت مالی، عملکرد و چشمانداز آینده شرکتها میپردازد. اهرم مالی در این تحلیل نقش بسیار مهمی دارد، چرا که از طریق آن میتوان:
ریسک مالی شرکت را ارزیابی کرد
پایداری سودآوری را سنجید
توان بازپرداخت بدهیها را بررسی کرد
با استفاده از اطلاعات صورتهای مالی مانند ترازنامه و صورت سود و زیان، میتوان نسبتهای اهرمی را محاسبه کرد.
نسبتهای مالی کلیدی برای بررسی اهرمها
در اینجا چند نسبت مهم که به بررسی اهرمهای مالی کمک میکنند آورده شده:
نسبت بدهی به دارایی (Debt to Asset Ratio): نشان میدهد چند درصد داراییهای شرکت از طریق بدهی تأمین شدهاند.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (Debt to Equity): نشاندهنده میزان اتکای شرکت به بدهی در مقایسه با سرمایه مالکانه است.

نسبت پوشش بهره (Interest Coverage Ratio): این نسبت نشان میدهد شرکت چقدر توان پرداخت بهره بدهیهای خود را دارد.

کاربرد عملی اهرمها در پیشبینی وضعیت مالی
فرض کنید میخواهید پیشبینی کنید یک شرکت در آینده چه وضعیتی خواهد داشت. با تحلیل اهرمهای مالی میتوانید موارد زیر را پیشبینی کنید:
اگر فروش افزایش یابد، سود چقدر بیشتر میشود؟ (با کمک اهرم عملیاتی)
در صورت افزایش نرخ بهره یا کاهش سود عملیاتی، شرکت چقدر آسیبپذیر است؟ (با بررسی نسبت پوشش بهره)
آیا شرکت در مسیر ورشکستگی حرکت میکند یا قادر به رشد است؟ (تحلیل نسبت بدهی به سرمایه)
مثال کاربردی: فرض کنید شرکتی دارای نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ۳ است. این یعنی به ازای هر ۱ ریال سرمایه مالکانه، ۳ ریال بدهی دارد. اگر سود عملیاتی شرکت کم شود، احتمال ناتوانی در پرداخت بهره بالا میرود. بنابراین سرمایهگذار باید مراقب باشد چون ریسک افزایش یافته است.
جمعبندی: اهرم مالی، شمشیر دو لبه!
اهرمهای مالی ابزارهای قدرتمندی برای تحلیل وضعیت شرکت هستند. آنها به سرمایهگذاران و تحلیلگران کمک میکنند:
ریسک را شناسایی کنند
سودآوری شرکت را پیشبینی نمایند
تصمیمهای بهتری برای سرمایهگذاری بگیرند
اما باید به یاد داشت که اهرم بالا همیشه به معنای سود بیشتر نیست. اگر مدیریت شرکت نتواند از سرمایههای قرضی به خوبی استفاده کند، نه تنها سودآوری افزایش نمییابد، بلکه شرکت با خطر جدی مواجه خواهد شد.

