تصور کنید بازار بورس مثل یک فروشگاه خیلی بزرگ است که انواع و اقسام کالاها در آن به فروش میرسد (در اینجا کالاها، سهام شرکتها هستند). برای اینکه این فروشگاه بزرگ بهتر مدیریت شود و مشتریان راحتتر بتوانند کالای مورد نظرشان را پیدا کنند، کالاها را بر اساس یک سری ویژگیها در قفسهها یا بخشهای مختلفی قرار میدهند.
در بورس تهران هم همینطور است. شرکتهایی که سهامشان قابل خرید و فروش است، بر اساس یک سری معیارها و قوانین، در دو بخش اصلی قرار میگیرند که به آنها "بازار اول" و "بازار دوم" میگوییم. این دستهبندی به سازمان بورس کمک میکند تا نظارت بهتری داشته باشد و همچنین به سرمایهگذاران کمک میکند تا با یک نگاه اولیه، اطلاعات کلی در مورد وضعیت شرکتها به دست آورند.
بازار اول: شرکتهای بزرگتر و باتجربهتر
بازار اول را میتوانیم مثل بخش "کالاهای ویژه" یا "برندهای معروف" در آن فروشگاه بزرگ فرض کنیم. شرکتهایی که سهامشان در بازار اول پذیرش میشود، معمولاً:
1- بزرگتر و باسابقهتر هستند: این شرکتها معمولاً حجم فعالیت و سرمایه بیشتری دارند و سالهای بیشتری از شروع فعالیتشان میگذرد.
2- شفافیت مالی بالاتری دارند: قوانین سختگیرانهتری برای گزارشدهی مالی و ارائه اطلاعات دارند و باید صورتهای مالی شفافتر و کاملتری ارائه دهند.
3- وضعیت مالی مستحکمتری دارند: معمولاً باید سابقه سودآوری مشخصی داشته باشند و وضعیت مالی پایداری از خود نشان دهند.
4- سهام شناور آزاد بیشتری دارند: یعنی درصد بیشتری از سهام این شرکتها دست مردم عادی (سهامداران خرد) است و در بازار قابل معامله است. این موضوع به نقدشوندگی بیشتر سهام کمک میکند (یعنی راحتتر میتوانید سهام را بخرید یا بفروشید).
5- معیارهای سختگیرانهتری برای پذیرش دارند: برای اینکه یک شرکت بتواند وارد بازار اول شود، باید شرایط سختگیرانهای را احراز کند.
به طور خلاصه، شرکتهای بازار اول معمولاً شرکتهایی با ثباتتر، بزرگتر و شفافتر در نظر گرفته میشوند.
بازار دوم: جایی برای رشد و پتانسیلهای جدید
بازار دوم را میتوانیم مثل بخش "کالاهای جدید" یا "برندهای در حال رشد" فرض کنیم. شرکتهایی که در این بازار پذیرش میشوند، معمولاً:
1- ممکن است کوچکتر یا جوانتر باشند: نسبت به شرکتهای بازار اول، ممکن است حجم فعالیت یا سابقه کمتری داشته باشند.
2- قوانین پذیرش منعطفتری دارند: معیارهای ورود به بازار دوم کمی آسانتر از بازار اول است. مثلاً ممکن است نیاز به سابقه سودآوری طولانی نداشته باشند یا درصد سهام شناور آزاد کمتری از آنها پذیرفته شود.
3- پتانسیل رشد بالایی دارند: برخی از این شرکتها ممکن است در صنایع نوپا یا در حال رشد فعالیت کنند و پتانسیل رشد سریع و سودآوری بالایی در آینده داشته باشند.
4- ممکن است ریسک بیشتری داشته باشند: به دلیل سابقه کمتر، اندازه کوچکتر یا وضعیت مالی در حال توسعه، ممکن است ریسک سرمایهگذاری در آنها نسبت به شرکتهای بازار اول کمی بالاتر باشد. شفافیت اطلاعاتی آنها نیز ممکن است کمتر باشد.

چرا دانستن این تفاوت برای شما مهم است؟
خب، حالا که تفاوت اصلی را فهمیدیم، چرا این موضوع مهم است؟
شناخت اولیه: با نگاه کردن به اینکه سهام یک شرکت در بازار اول است یا دوم، میتوانید یک ایده اولیه از اندازه، سابقه، شفافیت و ریسک احتمالی آن شرکت به دست آورید.
انتخاب استراتژی: اگر به دنبال سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگتر و با ثباتتر هستید که معمولاً ریسک کمتری دارند (هرچند هیچ سرمایهگذاری بدون ریسک نیست!)، ممکن است بیشتر به سراغ شرکتهای بازار اول بروید.
پتانسیل و ریسک: اگر ریسکپذیری بیشتری دارید و به دنبال شرکتهایی با پتانسیل رشد سریع هستید (با پذیرش ریسکهای بالاتر)، ممکن است شرکتهای بازار دوم برایتان جذابتر باشند.
تحلیل بهتر: دانستن این موضوع به شما کمک میکند تا گزارشها و اطلاعات مالی شرکتها را بهتر تحلیل کنید، چون میدانید که هر بازار چه انتظاراتی از شرکتها دارد.
به یاد داشته باشید که این دستهبندی فقط یک راهنمای اولیه است. هر شرکت در هر بازاری باید به دقت تحلیل و بررسی شود. ممکن است یک شرکت در بازار دوم پتانسیل فوقالعادهای داشته باشد و یک شرکت در بازار اول با چالشهایی روبرو باشد.