عرضه و تقاضا چه نقشی در تعیین قیمت‌ها دارد؟

نویسنده :فاطمه فتحعلی
انتشار :1404/04/18
زمان مطالعه :10 دقیقه
دسته‌بندی :اقتصاد و بازارهای مالی
عرضه و تقاضا چه نقشی در تعیین قیمت‌ها دارد؟

عرضه و تقاضا: نیروهای نامرئی که قیمت‌ها را کنترل می‌کنند! 
در جهانی که هر روز با تغییرات اقتصادی، نوسانات قیمت و تصمیمات مالی مواجه هستیم، دانستن اینکه چه عواملی پشت این تحولات پنهان‌اند، ضروری است. یکی از بنیادی‌ترین و در عین حال قدرتمندترین مفاهیم در علم اقتصاد، عرضه و تقاضاست. این دو نیرو، همانند جریان‌های زیرسطحی اقیانوس، بی‌وقفه بر حرکت قیمت‌ها در بازارها اثر می‌گذارند، بی‌آنکه همیشه به چشم بیایند.از افزایش بهای مسکن و مواد غذایی گرفته تا نوسانات بازار سهام، همه‌ این تحولات در نهایت به تعامل میان عرضه و تقاضا بازمی‌گردد. وقتی یک کالا کمیاب می‌شود یا تقاضا برای آن بالا می‌رود، قیمتش افزایش می‌یابد؛ و زمانی که عرضه بیشتر از نیاز بازار باشد، قیمت کاهش پیدا می‌کند.  اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید چه نیروهایی پشت این تغییرات هستند؟

در این مقاله تلاش داریم با نگاهی روشن و کاربردی، نقش عرضه و تقاضا در تعیین قیمت‌ها را بررسی کنیم؛ از مفاهیم پایه گرفته تا مثال‌هایی واقعی از بازار مسکن و بازارهای مالی. هدف آن است که خواننده بتواند بهتر بفهمد چرا قیمت‌ها تغییر می‌کنند و چگونه می‌توان از این دانش برای تحلیل دقیق‌تر رفتار بازار استفاده کردیم.


تعریف مفاهیم پایه؛ عرضه و تقاضا چیست؟


تقاضا


تقاضا در علم اقتصاد به رابطه‌ی معکوس بین قیمت یک کالا یا خدمت و مقدار مورد درخواست آن در یک دوره‎‌ی زمانی مشخص اطلاق می‌شود. این مفهوم که با منحنی تقاضا نمایش داده می‌شود، نشان‌دهنده‌ی حداکثر مقداری است که مصرف‌کنندگان به ازای هر قیمت معین، حاضر و قادر به خرید آن هستند. اما علاوه بر قیمت، عواملی مثل درآمد مردم، سلیقه‌ها و قیمت کالاهای مشابه هم بر تقاضا اثر می‌گذارند.


عرضه 


عرضه به مقدار مشخصی از یک کالا یا خدمت اشاره دارد که تولیدکنندگان یا فروشندگان در یک بازه زمانی معین و با یک سطح قیمتی مشخص حاضر به ارائه آن به بازار هستند. این یک اراده و توانایی از سوی عرضه‌کنندگان است که محصول یا خدمت خود را در قبال دریافت قیمت مشخصی به دست مصرف‌کنندگان برسانند.


نمودار عرضه و تقاضا؛ نقطه تعادل کجاست؟


قانون عرضه و تقاضا نشان می‌دهد چگونه تعامل میان فروشندگان و خریداران، قیمت کالا را در یک بازار تعیین می‌کند.طبق قانون عرضه، با افزایش قیمت یک کالا، تولیدکنندگان انگیزه بیشتری برای تولید و عرضه دارند؛ اما اگر قیمت کاهش پیدا کند، عرضه نیز کم می‌شود، چرا که سودآوری پایین می‌آید و برخی تولیدکنندگان ممکن است بازار را ترک کنند.از سوی دیگر قانون تقاضا توضیح می‌دهد که هرچه قیمت کالا بالاتر برود، مصرف‌کنندگان کمتر به خرید آن تمایل پیدا می‌کنند و با کاهش قیمت، تقاضا برای آن بیشتر می‌شود. این رفتار به‌دلیل کاهش قدرت خرید، وجود کالاهای جایگزین مناسب‌تر و کاهش رضایت ناشی از مصرف مکرر یک کالا شکل می‌گیرد.


•    نقش قیمت در تعادل بازار ؛ چگونه قیمت در بازار شکل می‌گیرد؟


در بازاری آزاد که دخالتی در آن صورت نگیرد، قیمت‌ها توسط نیروهای عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. فروشندگان بر اساس قیمت‌های بازار تصمیم می‌گیرند که چه میزان کالا تولید و عرضه کنند؛ خریداران نیز بر اساس قیمت، تصمیم می‌گیرند که چه مقدار خرید انجام دهند.اگر تقاضا از عرضه بیشتر باشد، کمبود ایجاد می‌شود و قیمت‌ها بالا می‌رود تا تقاضا کاهش و عرضه افزایش یابد و دوباره به تعادل برسد. برعکس، اگر عرضه بیشتر از تقاضا باشد، قیمت کاهش می‌یابد تا انگیزه تولید کاهش یافته و تقاضا تحریک شود
 


در نمودار بالا ، محل تقاطع این دو منحنی، نقطه تعادل بازار است؛ جایی که مقدار عرضه و تقاضا برابر است و قیمت و میزان کالا نیز در تعادل قرار می‌گیرد.اگر قیمت بالاتر از نقطه تعادل تعیین شود، مازاد عرضه به وجود می‌آید و فروشندگان ناچار به کاهش قیمت خواهند شد. برعکس، اگر قیمت پایین‌تر از تعادل باشد، کمبود در بازار ایجاد می‌شود و افزایش قیمت، موجب بازگشت بازار به تعادل خواهد شد.در مجموع، قانون عرضه و تقاضا نه‌تنها قیمت و مقدار بهینه را تعیین می‌کند، بلکه دائماً بازار را به‌سمت تعادل و پایداری هدایت می‌کند تا هیچ مازاد یا کمبودی باقی نماند.


•    نقش انتظارات در عرضه و تقاضا


انتظارات آینده تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان می‌تواند بر عرضه و تقاضا تأثیر بگذارد. اگر انتظار افزایش قیمت وجود داشته باشد، مصرف‌کنندگان خرید خود را جلو می‌اندازند و تقاضا بالا می‌رود، در حالی که تولیدکنندگان ممکن است عرضه را کاهش دهند. برعکس، انتظار کاهش قیمت موجب کاهش تقاضا و افزایش عرضه در حال حاضر می‌شود.


•    نقش دولت 


دولت‌ها به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی، مستقیماً در مکانیسم عرضه و تقاضا دخالت می‌کنند .سیاست‌های دولت در قالب مالیات و یارانه، ابزارهای قدرتمندی هستند که می‌توانند از طریق تأثیرگذاری بر منحنی‌های عرضه و تقاضا، رفتار بازار را هدایت کرده و به اهداف مطلوب اقتصادی مانند کنترل تورم، حمایت از صنایع خاص یا بهبود رفاه عمومی دست یابند. 
دو ابزار اصلی دولت برای این منظور عبارتند از:
مالیات (Taxes): دولت با وضع مالیات بر روی تولید یا مصرف یک کالا، هزینه نهایی آن را برای تولیدکننده یا مصرف‌کننده افزایش می‌دهد. به عنوان مثال، مالیات بر فروش سیگار نه تنها قیمت را افزایش می‌دهد، بلکه باعث کاهش مقدار تقاضا برای سیگار نیز می‌شود. این اقدام، منحنی تقاضا را به سمت چپ جابجا می‌کند و منجر به قیمت تعادلی بالاتر و مقدار تعادلی کمتر می‌گردد. به طور مشابه، مالیات بر تولید می‌تواند هزینه تولید را افزایش داده و منحنی عرضه را به سمت چپ جابجا کند.
یارانه (Subsidies): در مقابل، دولت می‌تواند با پرداخت یارانه به تولیدکنندگان یا مصرف‌کنندگان، هزینه‌ها را کاهش دهد. به عنوان مثال، یارانه به تولیدکنندگان پنل‌های خورشیدی، هزینه تولید را کاهش داده و موجب جابجایی منحنی عرضه به سمت راست می‌شود که نتیجه آن، کاهش قیمت تعادلی و افزایش مقدار تعادلی است. یارانه‌های مصرف‌کننده نیز مستقیماً تقاضا را افزایش داده و منجر به جابجایی منحنی تقاضا به سمت راست می‌شود.


•    کشش تقاضا و عرضه؛ انعطاف‌پذیری بازارها


درک چگونگی واکنش بازارها به تغییرات، از اصول اساسی علم اقتصاد است. در این میان، دو مفهوم کلیدی یعنی “کشش تقاضا” و “کشش عرضه”، چارچوبی اساسی برای درک چگونگی پاسخ‌دهی مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان به نوسانات قیمت فراهم می‌کنند.
کشش تقاضا به میزان حساسیت مقدار تقاضا نسبت به تغییرات قیمت اشاره دارد. در شرایطی که کشش تقاضا بالا باشد، حتی با اندکی افزایش در قیمت یک کالا، میزان تقاضا برای آن به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. این وضعیت معمولاً در مورد کالاهای لوکس صادق است. در مقابل، کالاهای ضروری مانند دارو یا آب آشامیدنی، اغلب از کشش تقاضای پایینی برخوردارند؛ به این معنی که تغییرات قیمت تأثیر چندانی بر میزان تقاضای آن‌ها ندارد.
از سوی دیگر، کشش عرضه نشان‌دهنده توانایی تولیدکنندگان در تنظیم میزان تولید در پاسخ به تغییرات قیمت است. اگر تولید یا واردات یک کالا به سادگی و با سرعت امکان‌پذیر باشد، کشش عرضه آن کالا بالا تلقی می‌شود.
در نهایت، هر دو مفهوم کشش تقاضا و عرضه، به همراه انعطاف‌پذیری کلی بازارها، نقش تعیین‌کننده‌ای در سرعت و شدت تعدیلات اقتصادی ایفا می‌کنند. درک این عوامل به ما کمک می‌کند تا پویایی‌های بازار را بهتر پیش‌بینی کرده و به درک عمیق‌تری از تعادل‌های اقتصادی دست یابیم.


تعادل عرضه و تقاضا در بازار مسکن 


برای درک بهتر مفهوم تعادل عرضه و تقاضا، بازار مسکن نمونه مناسبی است. طی سال‌های اخیر، در بازار مسکن ، برهم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضا تا حد زیادی ناشی از چالش‌های سمت عرضه و فشارهای تقاضاست. در سمت عرضه، عواملی مانند کمبود زمین مناسب، افزایش قیمت نهاده‌هایی چون مصالح ساختمانی، موانع اداری در اخذ مجوز و همچنین محدودیت منابع مالی برای سازندگان، ظرفیت ساخت‌وساز را به شدت کاهش داده است. به عنوان نمونه، طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در حالی که نیاز سالانه کشور حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون  واحد مسکونی برآورد می‌شود، طی پنج سال گذشته تولید سالانه مسکن به طور میانگین تنها به حدود ۳۵۰ هزار واحد رسیده است. در نتیجه، میزان عرضه جدید نه تنها پاسخگوی تقاضای موجود نبوده، بلکه موجب انباشت تقاضا و فشار مضاعف بر قیمت‌ها شده است.
در سمت تقاضا نیز افزایش جمعیت، مهاجرت به تهران و تحولات سبک زندگی، تقاضا را تقویت کرده، اما با توجه به درآمد ثابت یا رشد پایین درآمد خانوارها و افزایش مداوم قیمت مسکن، توان خرید بخش قابل توجهی از خانوارها کاهش یافته است. این ناتوانی موجب شده تا بخش زیادی از تقاضای بالقوه، عملاً به تقاضای مؤثر تبدیل نشود و بازار همچنان با مشکل دسترسی عموم به مسکن مناسب مواجه باشد.
در مجموع، این مثال نشان می‌دهد که تعادل بلندمدت بازار مسکن، تنها زمانی حاصل می‌شود که هم عرضه مسکن، متناسب با رشد جمعیت و نیاز، افزایش یابد و هم درآمد خانوارها قدرت خرید لازم را در برابر قیمت‌های بازار حفظ کند.

کاربرد مفاهیم عرضه و تقاضا در تحلیل بازارهای مالی


مفاهیم عرضه و تقاضا از پایه‌ای‌ترین اصول تحلیل در بازارهای مالی هستند و نقش کلیدی در تعیین قیمت دارایی‌ها ایفا می‌کنند. زمانی که تقاضا از عرضه پیشی بگیرد، قیمت افزایش می‌یابد و در صورت بیشتر بودن عرضه نسبت به تقاضا، قیمت کاهش می‌یابد. این تعادل یا عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان می‌تواند به تحلیل‌گران کمک کند تا نقاط مناسب ورود و خروج از بازار را شناسایی کنند. تغییرات حجم معاملات نیز معمولاً نشان‌دهنده فشار خرید یا فروش است که بر اساس عرضه و تقاضا قابل تفسیر می‌باشد.درک درست این مفاهیم، به سرمایه‌گذاران در مدیریت ریسک، شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری، زمان‌بندی معاملات و تنوع‌بخشی پرتفوی کمک می‌کند. با این حال، عواملی چون احساسات بازار، سیاست‌های اقتصادی، و داده‌های ناقص می‌توانند تحلیل عرضه و تقاضا را با چالش مواجه کنند. به همین دلیل، استفاده هم‌زمان از تحلیل بنیادی و تکنیکال در کنار عرضه و تقاضا ضروری است. در نهایت، تحلیل دقیق این دو نیرو می‌تواند منجر به تصمیمات آگاهانه‌تر و بازدهی بهتر در بازارهای مالی شود.


جمع‌بندی 


عرضه و تقاضا، به‌عنوان دو نیروی بنیادی و پویا در اقتصاد، نقش محوری در شکل‌گیری قیمت‌ها و تعادل بازار ایفا می‌کنند. این مفاهیم نه‌تنها پایه‌گذار رفتار مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان هستند، بلکه درک صحیح آن‌ها می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه در حوزه‌های مختلف از جمله سرمایه‌گذاری، خرید روزمره و سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی منجر شود.قانون عرضه و تقاضا به ما نشان می‌دهد که قیمت‌ها چگونه در تعامل بین فروشندگان و خریداران شکل می‌گیرند و چگونه بازار، با وجود نوسانات و دخالت‌های بیرونی، تمایل دارد به نقطه تعادل بازگردد. مفاهیمی چون کشش قیمت، نقش دولت، انتظارات آینده و مثال‌هایی مانند بازار مسکن تهران، نشان می‌دهند که این نیروها تا چه حد می‌توانند پیچیده، اما قابل تحلیل باشند.در بازارهای مالی نیز تحلیل عرضه و تقاضا ابزاری کلیدی برای پیش‌بینی روند قیمت‌ها و مدیریت ریسک به شمار می‌آید. هرچند عوامل روانی و شرایط کلان ممکن است تحلیل‌ها را با چالش مواجه کنند، اما بدون درک این مفاهیم، هیچ تحلیلی کامل نخواهد بود.
در نهایت، فهم عمیق و کاربردی عرضه و تقاضا، راهی برای شناخت منطق بازار و ابزار قدرتمندی برای تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر در دنیای پرنوسان اقتصاد امروز است.