بازار سرمایه، همیشه پر از رمز و راز و فرصتهای نهفته بوده است. یکی از مفاهیم کلیدی که همواره در تحلیلهای اقتصادی و پیشبینی حرکت بازار بورس مطرح میشود، "نقدینگی" است. اما رابطه نقدینگی با شاخص بورس تهران، آیا یک ارتباط ساده و مستقیم است یا داستانی پیچیدهتر دارد؟
نقدینگی چیست و چرا مهم است؟
به زبان ساده، نقدینگی به حجم پول در گردش در اقتصاد یک کشور گفته میشود. این پول شامل اسکناس و مسکوکات، سپردههای دیداری و مدتدار بانکی و سایر ابزارهای پولی است. وقتی نقدینگی در جامعه افزایش پیدا میکند، به این معناست که پول بیشتری در دست مردم و شرکتها وجود دارد که میتواند به سمت بازارهای مختلف از جمله بازار سرمایه سرازیر شود.
تئوری عمومی اقتصادی میگوید که افزایش نقدینگی، در صورت عدم جذب توسط بخش تولید، میتواند به سمت بازارهای دارایی (سهام، مسکن، طلا، ارز) حرکت کرده و باعث رشد قیمتها شود. در نگاه اول، این یعنی افزایش نقدینگی باید به معنای رونق بورس باشد. اما آیا این رابطه همیشه مستقیم و ساده است؟
داستان بورس تهران و نقدینگی: پیچیدگیهای خاص اقتصاد ایران
در اقتصاد ایران، داستان کمی پیچیدهتر میشود. عوامل متعددی بر جهتگیری نقدینگی و تاثیر آن بر بورس تهران دخیل هستند که صرفاً افزایش حجم پول در جامعه، به معنای رشد حتمی شاخص بورس نیست:
1-مقصد نقدینگی: نکته کلیدی، "مقصد" این نقدینگی است. آیا این پول به سمت تولید و سرمایهگذاری مولد میرود؟ یا به سمت بازارهای موازی نظیر طلا، ارز، مسکن، یا حتی سپردههای بانکی با نرخ بهره بالا؟ در سالهایی که بازدهی بازارهای موازی جذابتر بوده، حتی با وجود نقدینگی بالا، بورس نتوانسته رشد چشمگیری را تجربه کند.
2-انتظارات تورمی: در شرایط تورم بالا، نقدینگی به دنبال "حفظ ارزش" خود است. در چنین شرایطی، بورس میتواند به عنوان سپری در برابر تورم عمل کند، چرا که ارزش داراییهای شرکتها (زمین، ماشینآلات، مواد اولیه) با تورم افزایش مییابد و این موضوع میتواند به رشد سودآوری و در نتیجه قیمت سهام منجر شود. اما اگر انتظارات تورمی به سمت سایر بازارها (مثلاً ارز) سوق پیدا کند، نقدینگی نیز به همان سمت حرکت خواهد کرد.
3-نرخ بهره بانکی: نرخ بهره بانکی یکی از رقبای اصلی بورس برای جذب نقدینگی است. وقتی نرخ بهره بالا باشد، بسیاری از افراد ترجیح میدهند پول خود را در بانک نگه دارند و از سود تضمینشده آن بهرهمند شوند تا اینکه ریسک ورود به بورس را بپذیرند. برعکس، کاهش نرخ بهره میتواند جریان نقدینگی را به سمت بازار سرمایه سوق دهد.
4-سیاستهای دولت و بانک مرکزی: تصمیمات دولت و بانک مرکزی در زمینه بودجه، سیاستهای پولی (مثل انتشار اوراق قرضه، کنترل نرخ ارز) و سیاستهای حمایتی از تولید، همگی میتوانند بر حجم و جهتگیری نقدینگی و در نهایت بر وضعیت بورس تاثیرگذار باشند.
5-اعتماد و روانشناسی بازار: در نهایت، روانشناسی بازار و سطح اعتماد عمومی به آینده اقتصادی کشور نقش بسیار مهمی ایفا میکند. حتی با وجود نقدینگی فراوان، اگر اعتماد به آینده اقتصاد کم باشد، سرمایهگذاران تمایلی به ورود به بورس نخواهند داشت.

نقدینگی چه زمانی به بورس میآید؟
تجربه نشان داده است که نقدینگی معمولاً در شرایط زیر به سمت بورس تهران گرایش پیدا میکند:
- کاهش جذابیت بازارهای موازی: وقتی بازدهی طلا، ارز و مسکن به دلایل مختلف (مثلاً ثبات نرخ ارز یا رکود مسکن) کاهش مییابد.
- کاهش نرخ بهره بانکی: سپردهگذاری در بانک را کمبازده میکند.
- افزایش انتظارات مثبت از سودآوری شرکتها: ناشی از رشد قیمتهای جهانی، بهبود وضعیت اقتصادی یا سیاستهای حمایتی دولت.
- ایجاد امید و اعتماد: نسبت به آینده اقتصادی و سیاسی کشور.
جمعبندی:
رابطه نقدینگی و بورس تهران، یک معادله چندوجهی است که صرفاً با نگاه به حجم پول در گردش نمیتوان آن را پیشبینی کرد. سرمایهگذاران هوشمند، علاوه بر رصد حجم نقدینگی، باید به "جهتگیری" آن، "انتظارات تورمی"، "نرخ بهره"، "سیاستهای اقتصادی دولت" و "روانشناسی بازار" نیز توجه کنند.
درک این پیچیدگیها به شما کمک میکند تا تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانهتری بگیرید و فرصتهای واقعی را در دل نوسانات بازار شناسایی کنید. بازار سرمایه ایران، با وجود چالشها، همچنان پتانسیلهای رشد قابل توجهی دارد و با دانش و تحلیل درست، میتوان از این پتانسیلها به بهترین شکل بهره برد.